۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

عشق

عشق؟!
این واژه خاموشان نیست.
نیست در دل هایی
که زاندوه و تلاطم خالیست.

عشق؟!
در ساقه رفتن جاریست.
عشق؟!
آتشکده خاطره است.
عشق؟!
یک پرواز است
رستنی از قفس تنهایی است.

با همه نازکی اش
راز درندگی فریاد است.
و همان زمزمه است
و همان تبلور نفرین است
که زن تنهایی
در دل غمزده انباشته است.

عشق؟!
یک بارقه امید است.
ودر اعماق در آن
میل مردی است به صلح
میل یک تشنه به آب
میل دهقان به زمین.

شاید هم عشق
یک کارگه است
که زن کارگر بیکاری
کار پر اجر در آن می بیند.

عشق من دنیایی است
که در ان صلح و صفا می جویم.
عشق من فردایی است
که از آن عهد و وفا می جویم.

عشق تا عمر صداقت باقی است.
عشق در ساقه رفتن جاری است.


26/01/1364

۱ نظر:

  1. "عشق در ساقه رفتن جاری است." ... بسیار زیبا! با اجازه در فیس بوکم می گذارم.

    پاسخحذف