۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه

حتی در بند

پولادوش
خورشید گون
به سالیان
عمر عزیز را
آنسوی میله ها
در بند و شکنجه
فرسودید.

سال ها
گرامی قلب را
با امید انباشتید

که روزی
فریاد خروش خلق
رهایتان خواهد کرد
و بر گردن رنج
حلقه های گل خواهد افکند.

و شما پیروز و سرفراز
بر شانه های خلق
در خیابان
روان خواهید شد.
***************

آن دم فرا رسید
و شما
شکوه انبوه رنج را
جلال صبر و استقامت را
به چشم دیدید
و دانستید
عاشقان
و قهرمانان
در اعماق سیاه چال هم
فراموش نخواهند شد.
***************
اما دیگر بار
خصم با لباسی دگرگون
در قفس کشید
شما پرندگان زیبا را
افسوس
صد افسوس
که برج های کلمات
در میدان عمل فرو می ریزند
و خصم ردا پوش
شما را
در بند نیز
تحمل نتواند.

01/12/64

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر